آقْشَهْر، شهری در شمال شرقی آناتولی (ترکیة کنونی) که در جنوب غربی قرهحصار
شرقی (شِبین) و جنوب شرقی قویول حصار و شمال شرقی شهر زاره جای داشته است. صحرای
میان این شهر و رودخانة معروف کَلْکِتْ ایرماق (در نقشههای جدید: کلکتچای) و
سوشهری امروز را صحرای آقشهر مینامیدند (طهرانی، حواشی مصححان، 42). آقشهر در
اصل به معنای «شهر سفید» است. اما جغرافیدانان دربارة وجه تسمیة آن مطالبی
ننوشتهاند. به گفتة تشنر ضبط این واژه در منابع ترکی به صورتهای آقشهر و آکشر یا
اشکر آمده و پیتزیگانی (در 768ق/1367م) آن را به شکل آزکر ضبط کرده است ٠دانشنامة
ایران و اسلام).
نام این شهر در منابع پیش از مغول نیامده است. در دوران مغول، ظاهراً رشیدالدّین
فضلالله (د 718ق/1318م) نخستین کسی است که به نام این شهر اشاره کرده. وی در ذکر
رویدادهای 698ق/1299م میگوید: «... به صحرای آقشهر ارزنجان ملاقات افتاد» (ص
122). و از جغرافیدانان، نخستینبار حمدالله مستوفی (د 750ق/1349م) نام آن را
آورده میگوید: «آقسرا از اقلیم چهارم است ... آقشهر ارزنجان تا دیه خواجهاحمد
پنج فرسنگ، ازو تا ارزنجک هفت فرسنگ، ازو تا آريالشهر هشت فرسنگ» (ص 183).
از آقشهر در تاریخ سلالههای ترکمان (قراقویونلو آققویونلو، 9ق/15م) نیز نام برده
شده است (طهرانی، 1/42، 90، 150، 206). آقشهر بعدها از سوی علیبیک یکی از امیران
قرامان که داماد سلطانمرادخان غازی (عثمانی) شده بود، به عنوان مهریّه دختر او
بخشیده شد (اسناد و مکاتبات، 26، حاشیه). آقشهر بار دیگر در زمان شاهطهماسب اول
توسط فرزندش اسماعیلمیرزا مورد حمله قرار گرفت و به تصرف سپاه ایران درآمد، ولی
اندکی بعد شاهطهماسب آنجا را با توابع آن به کیخسرو نام و فرزندش که با هدایای
فراوان به درگاه او آمده بودند، بخشید (قمی، 1/330، 352). در میان مؤلفین قدیم،
حاجیخلیفه (د 1067ق/1657م) آخرین کسی است که از آقشهرِ ارزنجان در نقشههای ترکیه
اثری نیست و شاید دهکدة گوزَلْلَر یا اَزْبِدَرِ امروز همان آقشهر قدیم باشد.
مآخذ: اسناد و مكاتبات تاريخي ايران (از تيمور تاشاهاسماعيل)، به كوشش عبادالحسين
نوائي، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1356ش؛ اسكندربيك تركمان، تاريخ عالم آراي
عباسي، تهران، اميرکبير، 1350ش، 1/72؛ دانشنامه ايران و اسلام؛ رشيدالدين فضلالله،
تاريخ مبارك غازاني، به كوشش كارل يان، لندن، 1940م؛ طهراني، ابوبكر، كتاب ديار
بكريّه، به كوشش نجاتي لوغان و فاروق سومر، تهران، طهوري، 1356ش؛ قمي، قاضي احمد،
خلاصهالتواريخ، به كوشش احسان اشراقي، دانشگاه تهران، 1359 ش؛ مستوفي، حمدالله،
نزهةالقلوب، به كوشش گاي لسترنج، ليدن، 1331ق.
حسين قره چانلو